فرایند استراتژی سازمان
فرایند استراتژی سازمان
فرایند استراتژی سازمان در مکاتب تجویزی و نوظهور شامل تدوین، اجرا و کنترل استراتژی می شود. امروزه بیشتر مباحثی که در مدیریت استراتژیک ملاحظه می کنید بررسی فرایند در مکتب تجویزی است که عمدتاً برگرفته از مکاتب طراحی، برنامه ریزی و جایگاه یابی می باشد. فرایند استراتژی بیشتر در سازمانهای خدماتی و تولیدی مورد استفاده قرار می گیرد. بررسی استراتژی در سازمانهای غیر انتفاعی و دولتی و فرهنگی را می توان با استفاده از انتخاب یکی از مکاتب بر اساس مسأله استراتژیک سازمان انجام داد. که در بخش مکاتب استراتژی به تفصیل بحث می گردد.
مکاتب فرآیند استراتژی سازمان
بر اساس طبقه بندی آقای مینتزبرگ از مکاتب استراتژی، عمدتاً مکاتب ذیل مکاتب تجویزی و مکاتب نوظهور شامل ده مکتب اصلی می شوند. کهمتخصصان دیگری نیز این مکاتب را طبقه بندی نموده اند این بخش در ۱۳ فصل به بیان مکاتب می پردازد.
اول: کلیات
دوم: طبقه بندی مکاتب از دیدگاه متخصصان
سوم: مکتب طراحی
منشا این مکتب به سلزنیک (Selznick) باز میگردد. کار او توسط چندلر(Chandler) دنبال و سپس توسط آندروز (Andrews) به صورت دقیقتری تعریف گردید. دراین مکتب شکلگیری استراتژی، از طریق ایجاد تطابق بین نقاط قوت و ضعف داخلی و فرصتها و تهدیدهای خارجی انجام میشود.
دراین راستا، مدیر ارشد سازمان، استراتژیهای ساده، شفاف و منحصر به فردی را تبیین میکند و ازاین لحاظ به راحتی قابل پیاده شدن است.
این مکتب حداقل تا اوایل دهه ۱۹۷۰ بر فضای استراتژیک یک غالب بوده است و حتی امروز هم به صورت نامحسوس ابعاد آموزشی و اجرایی استراتژی را تحت تأثیر دارد.
هر چند مکتب طراحی (تدبیر) در جایگاه اصلی خود توسعه نیافت ولی در تلفیق با سایر دیدگاهها در زمینههای دیگر رشد کرد.
فصل چهارم: مکتب برنامه ریزی
مکتب برنامهریزی به موازات مکتب طراحی (تدبیر) رشد کرد. این مکتب با مقالات اندروز و ایگورآنسف درسال ۱۹۶۵ پدیدار شد، در اواسط دهه ۱۹۷۰ به اوج تسلط خود بر دنیای استراتژی رسید و در دهه ۱۹۸۰ به تدریج به حاشیه رانده شد، هرچند تا امروز هم به عنوان زیربنای اصلی ادبیات استراتژی مورد رجوع قراردارد.
این مکتب اغلب فرضیات مکتب طراحی (تدبیر) را دربردارد؛ به استثنای این مفهوم که: فرایند تدوین استراتژی نه فقط یک کار ذهنی بلکه یک کار رسمی و سیستماتیک است که قابل تفکیک به گامهای مشخص، کنترل با چک لیستها و اجرا با فنون مدیریتی (ازجمله فنون هدفگذاری، بودجهبندی و برنامهریزی، طرحهای عملیاتی) است.
دراین مکتب نقش محوری مدیرارشد در تدوین استراتژی به طرحریزان ستادی سپرده میشود و فرایند کار، رسمیت پیدا میکند. دراینجا تفاوت عمده این مکتب با مکتب طراحی (تدبیر)، نمایان میشود.
فصل پنجم: مکتب جایگاه یابی
سومین مکتب جایگاهیابی است. ماهیت این مکتب تجویزی است و در دهه ۱۹۸۰ با تلاشهای مایکل پورتر (M.E. Porter) مکتب غالب بر دنیای استراتژی گردید.
این مکتب در کارکرد نظامی سابقه طولانی دارد و مفاهیم آن در ادبیات مربوط به ژنرال چینی سان تزو (Sun Tzu – ۳۴۰BC) به چشم میخورد.
دراین مکتب، استراتژی در قالب فرایندهای تحلیلی ساختار یافته از محیط، به منظور انتخاب جایگاه مناسب برای برتری بر رقیب تعریف میشود.
این رویکرد نقش تحلیلگران، مشاورین و آکادمیسینها را در برنامهریزی سازمانی برجسته کرده و دادههای واقعی را مبنای کار قرارمیدهد.
درسایه این مکتب، مفاهیمی مانند گروههای استراتژیک، زنجیره ارزش، نظریه بازی و سایر روشهای تحلیلی توسعه یافت.
فصل ششم: مکتب کارآفرینی : استراتژی سازمان
در انتهای دیگر این طیف، دیدگاههای کاملاً متفاوتی در مورد چگونگی شکلگیری استراتژی بوجود آمده است.
درمکتب کارآفرینی، دولت مشابه مکتب طراحی (تدبیر)، فرایند با محوریت مدیرارشد اجرایی انجام میشود، ولی برخلاف مکتب برنامهریزی، مبنای کار شهود است.
این رویکرد، استراتژیها را از تدابیر، طرحها و جایگاهیابی دقیق و شفاف به چشماندازهای مبهم و دورنماهای گستردهای (که اغلب به واسطه چارچوبهای فکری خاصی قابل درک است) مبدل میسازد.
مکتب کارآفرینی به زمینههای خاص، شرکتهای کوچک با بازارهای محدود و رهبرانی قدرتمندی که نقش نجات شرکتهای ورشکسته را برعهده دارند، توجه میکند.
هرچند هیچ سازمانی از دیدگاههای یک رهبر خلاق بینیاز نیست ولی دراین رویکرد رهبر سازمان بر پیادهسازی استراتژی و تحقق چشمانداز آن کنترل نزدیک دارد.
فصل هفتم: مکتب شناختی : استراتژی سازمان
در مباحث آکادمیک، بحث پیرامون منشاء ایجاد استراتژیها یک مبحث بسیارجذاب است. اگر استراتژی در ذهن افراد، در قالب چارچوبها، الگوها، نقشهها، برداشتها یا تمهیدات ساخته میشود، ما در مورد فرایند ذهنی این شکلگیری چه میدانیم؟ از دهه ۱۹۸۰ تا به امروز مطالعات زیادی در خصوص مبانی ادراکی ساخته شدن استراتژی و مفاهیمی نظیر پردازش اطلاعات، نقشهبرداری از ساختار دانش و مهارتهای ادراکی انجام گرفته است.
نتیجه این مطالعات هر چند اندک بوده اما در درک انسان از چگونگی شکلگیری یک استراتژی بسیارمهم است.
یک شاخه این مکتب با ذهنگرایی بیشتر به جای تصویر ذهنی از حقیقت بیرونی (و واقعی)، تفسیرهای خلاقانه از کسب و کار را مبنای ساختن استراتژی میداند.
فصل هشتم: مکتب یادگیری : استراتژی سازمان
از بین تمام مکاتب توصیفی، تنها مکتب یادگیری که توانسته است یک جایگاه واقعی برای خود پیدا کرده و بر حوزه استراتژی تسلط یابد، مکتب یادگیری میباشد.
این مکتب در بستری از نظریاتی چون استراتژی گامبهگام گسسته (Lindblom)، استراتژی گامبهگام منطقی (Quinn)، استراتژیهای خودجوش (Mintzberg) توسعه یافته است،
این مکتب با مکاتب قبلی کاملاً متفاوت است و درآن استراتژیها پدیده خودجوشی دانسته میشود که در سراسر سازمان ممکن است پدیدار گردد و در بسیاری از موارد درحین اجرا رفتهرفته تکامل مییابد.
فصل نهم: مکتب قدرت
فصل دهم: مکتب فرهنگی
این مکتب نقطه مقابل مکتب قدرتگرایی است. در قدرتگرایی تمرکز بر مطلوبیتهای فردی و جزنگری بود و اساس این مکتب بر مطلوبیتهای جمعی و یکپارچگی است.
ریشه استراتژی درمکتب فرهنگی، نقاط قوت جمعی جامعه است.
این مکتب نیز مشابه مکتب قدرتگرایی، یک جریان ضعیف ولی کاملاً متمایز از ادبیات استراتژی، را به خود اختصاص داده است، دراین مکتب شرکتهای ژاپنی پیشتازند و تنها پس از موفقیتهای آنان در دهه ۱۹۸۰ بود که توجه شرکتهای آمریکایی به آن جلب شد.
در اروپا نیز کشور سوئد، مطالعات قابل توجهی دراین راستا انجام داده است.
فصل یازدهم: مکتب محیطی
این مکتب شاید دقیقاً الگوهای استراتژی را تبعیت نکند، ولی مبنای آن که توجه به توسعه درجات آزادی سازمان برای مانور در مقابل تغییرات محیطی است، یک مفهوم جذاب استراتژیک است. مبنای علمی این مکتب را میتوان نظریه اقتضایی دانست و ساز وکار اصلی آن، تشخیص پاسخ مناسب سازمان به شرایط مقطعی محیط است.
دراین مکتب، رویارویی سازمان با محیط، مورد توجه قرارمیگیرد و به نوعی تلفیقی از مکتب قدرت و مکتب ادراکی شمرده میشود.
فصل دوازدهم: مکتب شکل دهی
در نهایت به این مکتب که درعمل و درادبیات استراتژی جایگاه ویژهای یافته است، پرداخته میشود.
این مکتب از یک سو توصیفی است و سازمانها را به صورت گروههایی از رقبا مینگرد، و از سوی دیگر تمام مکاتب را درجای خود معتبر دانسته و آنها را یکپارچه تصور میکند.
برای مثال مکتب برنامهریزی، برای سازمانهای مکانیکی در محیط نسبتاً پایدار، رویکردی اثربخش خواهد بود؛ درعین حال مکتب کارآفرینی برای شرایط راهاندازی یک کسب و کار، کارساز است.
سازمانها در چرخه عمر خود مراحل مختلفی را تجربه میکنند و این را میتوان نوعی دگردیستی دانست.
مکتب تلفیقی هریک از مکاتب را برای یک مرحله ازاین دگردیستی مناسب میداند و تضاد ظاهری بین آنها را در یکپارچگی و کاملکنندگی تعریف میکند.
فصل سیزدهم: شناسایی موضوعات جدید در مدیریت استراتژی
بیشتر برنامه ریزیها براساس دیدگاه عقلایی، دارای شکل «آرمانها و اهداف ـ طرحها و اقدامات ـ منابع مورد نیاز» میباشند.
در این مدلها، ابتدا آرمانها و اهداف سازمان تبیین شده، سپس طرحها و اقدامات لازم تعیین و در نهایت منابع مورد نیاز برای انجام برآورد میگردند.
تغییر در شرایط محیط، سیاستها، نگرشها، دیدگاهها، ساختارها، نظامها و . . . عواملی هستند که بر آرمانها و اهداف برنامه ریزی تأثیر گذاشته و در نهایت باعث تغییر برنامه میگردند.
برنامه ریزی در شکل عقلایی فوق، ظرفیت و توانایی مقابله با چنین تغییراتی را نداشته و منجر به شکست میگردد.
این شرایط موجب رشد این تفکر شد که در برنامه ریزی باید بتوان مطابق با تغییرات، جهت حرکت سازمان را تغییر داد و جهت و رفتار جدیدی را در پیش گرفت.
این نگرش زمینهساز ابداع برنامه ریزی استراتژیک شد.
برخلاف برنامه ریزی سنتی که در آن آرمانها و اهداف تعیین میشوند هدف برنامه ریزی استراتژیک، تبیین و تدوین استراتژی است.
بسته به نوع، تنوع و ماهیت تغییرات موجود در محیط میتوان ترکیبی از برنامه ریزی سنتی و برنامه ریزی استراتژیک را بکار برد.
تعاریف مختلف و متفاوتی از استراتژی ارائه شده است. در اینجا تعریفی ارائه میشود که بتواند مفهوم آن را در برنامه ریزی استراتژیک مشخص نماید.
استراتژی سازمان برنامه، موضع، الگوی رفتاری، پرسپکتیو، سیاست یا تصمیمی است که سمت و سوی دیدگاهها و جهت حرکت سازمان را نشان میدهد.
استراتژی میتواند تحت سطوح سازمانی، وظایف و محدوده زمانی متفاوت تعریف شود.
برنامه ریزی استراتژیک گونهای از برنامه ریزی است که در آن هدف، تعریف و تدوین استراتژیهاست.
از آنجایی که استراتژی میتواند دارای عمر کوتاه یا بلند باشد برنامه ریزی استراتژیک میتواند برنامه ریزی بلندمدت یا کوتاهمدت باشد اما متفاوت از آنهاست.
استراتژی سازمان
داتیس سیستم با نام ثبت شده دانانوونداد ارائه دهنده خدمات ممیزی و صدور گواهینامه ایزو با نام DNW