استراتژی های بازاریابی

استراتژی های بازاریابی

استراتژی های بازاریابی : هنر، آنچه که می بینید نیست! هنر همان چیزی ست که باعث می شوید دیگران ببینند.

همین موضوع درباره بازاریابی هم صدق می کند

یک بازاریابی موفق تصاویری را در ذهن مشتری بالقوه طرح می کند.

این مجموعه ای از ویژگی ها یا حقایق درباره ی شما نیست.

بلکه دقیقاً راجع به نیازها و خواسته های مشتریان صحبت می کند.

به آنها نشان می دهد که شما چطور می تواند کمک شان کنید.

همینطور به آنها نشان می دهد که شما چقدر علاقه مند هستید تا کمک شان کنید.

بله؛ همه چیز در “بهترین، برای مشتری” ریشه می دواند. همه چیز!

یک بازاریابی بی اثر، تصویری از ارائه دهنده را خلق می کند که تمام آن درباره ی کسب وکار، محصولات و یا خدماتی ست که ارائه می دهد.

خشک است. همانند خواندن بروشورهای دهه ی پنجاه است و به فراموشی سپرده می شود.

پیامی که در اینجا منتقل می کنیم کاملاً ساده است: اگر می خواهید مشتریان بهتری جذب کنید، پس تصاویری بهتری خلق کنید.

یک نوشته ی کارشناسانه به مردم انگیزه می دهد تا از شما خرید کنند، استخدام تان کنند شاید هم با شما تماس گرفتند.

در واقع خوانندگان غیرفعال را به مشتریانی تبدیل می کند که بصورت نقد پرداخت می کنند.

برخی از عادت های بازاریابی بی اثر

بازاریابی چیزی ست که هر کسی برای کسب وکارش به آن نیاز دارد اما نمی خواهد پولی برای آن صرف کند.

بسیاری از کسب وکارها ارزش این پیام های بازاریابی شان را می بینند اما برخی دیگر هم ارزش را در ایجاد یک برنامه ی بازاریابی استراتژیک می دانند.

نبود بازاریابی کافی کمبود فرصت های فروش همراه خواهد بود.

برای افزایش درآمد و فروش بهتر باید از اشتباهات متداول پرهیز کنید که برخی از آنها در ادامه قید می شود:

1- درنظر نگرفتن موتور جستجو

در مقاله های زیادی به اهمیت دنیای وب و -به دنبال آن- موتور جستجو برای کسب وکار معمولی پرداختیم در اینجا هم لازم است یادآوری کنیم که وب سایت شما، اولین تاثیر را روی مخاطب شما برجای می گذارد.

پس درنظر بگیرید که اگر برای موتورهای جستجو قابل دیدن نباشید و در دسترس شان قرار نگیرید هرگز برای شرکت کردن در معامله ای دعوت نخواهید شد!

2- براساس نیازها، کسب وکار فکر می کند که بازاریابی تمام شده است!

آمار نشان می دهد که وقتی موتور بازاریابی خود را متوقف می کنید یعنی دوباره به ۸ الی ۱۰ ماه به گذشته برمی گردید.

یک ماشین بازاریابی که به خوبی روغن کاری شده باشد بطور مداوم و پیوسته می تواند جریان ثابت از افراد علاقه مندی

که به ارتباط با شرکت مشغولند را دریافت کند.

مشتریان بطور روزانه در حال ورود و خروج از چرخه ی خرید شما هستند.

اینکه امروز ساعات خالی ندارید تا بخشی از آن را به بازاریابی اختصاص دهید

بدین معنی نیست که لزوماً مشتری هم به انتظار شما نشسته باشد!

شما با اینکار در حال نیرو بخشیدن به رقبای خود هستید.

حتی شاید فکر می کنید کندتر بودن اقتصاد، بهانه ی خوبی ست تا سرمایه گذاری های خود را روی بازاریابی متوقف کنید

اما از این عادت خود پرهیز کنید!

3- هیچ استراتژی منسجمی برای بازاریابی کسب وکار وجود ندارد!

یک گفته ی قدیمی هست که کاملاً صحت دارد و می گوید “مراقبِ چیزهایی که درخواست می کنید باشید…”

استراتژی بازاریابی شرکت باید همیشه به استراتژی کسب وکار خود لینک شده باشد.

تیم مدیریت به هنگام ایجاد استراتژی کسب وکار باید شناسایی کنند

که چطور می توانند هر یک از منابع را برای دریافت

حداکثر مزایای ممکن بکار گیرند تا به رشد و موفقیت شرکت کمک کنند.

بازاریابی یعنی استراتژی کسب وکار را بدست آورده و از آن برای جذب آن

دسته از مشتریانی که توسط تیم مدیریت “ایده آل” به شمار می روند استفاده کند.

بعلاوه، تیم بازاریابی باید پیام های کلیدی را ایجاد کند که نشانگر استراتژی بازاریابی باشد

و در ذهن مخاطب یا همان مشتری بالقوه تنها یک یا دو ذهنیت ایجاد کند تا او بداند

که این شرکت در چه کاری برجسته است و مزیت رقابتی آن چیست.